النا جووونالنا جووون، تا این لحظه: 13 سال و 5 ماه و 29 روز سن داره

فرشته ی کوچولوی من

دیروز

1391/5/26 15:58
نویسنده : انیسا
254 بازدید
اشتراک گذاری

 در مورد دیشب niniweblog.com

سلام دوستان عزیز

niniweblog.com

لطفا بیاین ادامه ی مطلب

niniweblog.com

بازم یه سلام گرم به همه ی دوستان عزیز خسته نباشید ایشاالله حالتون خوب باشه.

niniweblog.com

دیروز رفتیم تبریز خونه ی داییم .مامانم صبح رفته بود و من و فائقه و النا اینا با هم رفتیم حدودا ساعت پنج بعد از ظهر از خونه در اومدیم و ساعت شش اینا به خونه ی داییم رسیدیم .النا جووونی هم تو راه خوابش برده بود رسیدنی بیدارش کردیم خلاصه رفتیم اونجا .النا جوونی ومن و مامانم تو خونه ی زنداییم اینا موندیم و فائقه و فاطمه(مامان النا)رفتن بیرون النا هم هی هی میگفت مامان؟ النا جووونی با نگار جون(دختر داییم)که شش ساله است بازی میکرد منم داشتم کمی از سفره ی افطاری که عاشق چیدنشم را میچیدم.بعد از اینکه چیدم رفتم تا منم با النا اینا همبازیشم.

niniweblog.com

رفتیم تو چادر نگار جووونی و النا اونجا کمی بازی کردبعد از اون فاطمه اینا رسیدن.کمی مونده به افطار بابام و داییم اینا رسیدن افطارمون رو باز کردیم بعد از خوردن افطار بازم رفتم پیش النا تو اتاق نگار بودم که گفتن پس لرزه شده

niniweblog.com

من خودم نفهمیدم مامان اینا تو حال بودن دیدن لوسترشون داره تکون میخوره من که چون خودم حس نکرده بودم زیاد نترسیم ولی بازم دیگه کمی استرس داره بعد از اون رفتیم چایی با باقلوا خوردیم.کمی نشستیم و بعد کم کم حاضر شدیم تا بریم و ساعت یک شب به خونمون   رسیدیم.niniweblog.com

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (4)

مامان آمیتیس
26 مرداد 91 18:05
سلام عزیزم. ممنون که سر زدی


منم از شما تشکر میکنم.
مامان آمیتیس
26 مرداد 91 18:07
رمزو خصوصی فرستادم


مرسی گلم
مامان آمیتیس
26 مرداد 91 18:09
راستی وبلاگتون خیلی قشنگه


ممنون
سپیده
26 مرداد 91 19:24
سلام. رای گیری روز شنبه شروع می شه.


ok